سخن هرچه گویم همه گفته اند
بر باغ دانش همه رفته اند
آنچه گذشت…
من میرجمال ایرج پور در سال1355در شهر اصفهان متولد شدم . پدرم در سال 1347 از ارومیه و مادرم از آبادان به اصفهان مهد هنر ایران آمده بودند.
باتوجه به یادی که از زندگی پدر عزیزم شد ، زندگی ما از نوجوانی با موسیقی و نقاشی دمساز بود.در دوران راهنمایی علاقه مند به کار چوب شدم و در خانه شروع به کار مشبک چوب به صورت خود آموز کردم. این کار ادامه داشت تا در سال 1372 به صورت اتفاقی کتاب (سه تار ساز) اثر استاد فقید (چایچی) را در کتاب فروشی خریداری کردم و با توجه به الگو ها و راهنمایی هایی که در کتاب بود شروع به ساخت سه تار نمودم. در این راه همراه همیشگی ام برادر کوچکترم و حمایت های پدر و مادرم بود که مرا مورد لطف خود قرار می دادند. در این مدت حدود 6 عدد سه تار ساخته شد و در کنار آن کار های مشبک زیادی نیز انجام می دادم.به دلیل اینکه همیشه در خانه نوای موسیقی شنیده می شد، علاقه ی زیادی به ساز تار پیدا کردم ولی خرید ساز تار به بعد از امتحانات دیپلمم موکول شد.
با خرید یک تار توسط مرحوم پدرم شروع کلاس تار من آغاز شد. (از ذکر نام اساتید عزیزی که نزد آنها مشق تار کرده ام به دلایلی که همگان واقف هستند خوداری می کنم و از همه پوزش می طلبم)
دوره های آموزشی کلاس تارهم همیشه با مشکلات زیادی روبرو می شد ، اما چیزی که باید گفته شود جدای از مبحث ساز سازی ، اخلاق و منش اساتید عزیز و گرامی است.به صورتی که هنر آموزانی که در این وادی گام بر می دارند به راحتی متوجه این موضوع می شوند.هیچ کدام از اساتید نوازنده ، خوانند و یا صنعت گران ساز دیگری را از نظر کاری ،هنری ،آموزشی قبول ندارند و به قول قدما در این جماعت هنر مند همه با یکدیگر کارد و پنیر هستند و این جای تأسف دارد.
شروع ساخت تار را در سال 1380نزد یکی از اساتید قدیمی اصفهان (استاد گلی) به مدت چند ماه شروع کردم اما از اساتید گرانقدری همچون استاد رضی زاده،استاد شجاعی،استاد عزیزی،استاد رضوان،استاد برجیان،استاد ثابت ، استاد محمدی،استاد قربان پور رهنمود های فراوانی در این کار گرفتم.
از اینکه زمانه و جو حاکم بر موسیقی و ضعف در آموزش این هنر در کشور عزیزم ایران هیچ وقت امکان آن را نداد تا به صورت پیوسته از محضر اساتید ساز ، ساز گرانقدری که تعدادی از آنها دیگر در قید حیات نیستند استفاده کنم همیشه افسوس می خورم. امید وارم اساتید بزرگی که در این عرصه مشغول به فعالیت هستند در زمینه آموزش نسبت به نسل های بعدی با دید بازتری نگاه کنند.
لازم به ذکر است از کتاب هنر ساز سازی نوشته استاد بزرگوار حسین مسعود هم یادی کنم که مانند مرجعی گرانبها همیشه همراه من بوده است.
در سال 1392 موفق به دریافت نشان ملی مرغوبیت و برتری صنایع دستی ایران در رشته تار سازی شدم.
در کنار کار تار سازی معرق و مشبک چوب را هم ادامه می دهم.
روزی پسرم مهرداد باعث شد تا جرقه ای در ذهنم زده شود و شروع به کشیدن یک غزال بکنم . این کار منجر به تولد یک غزال ایرانی با محبت تر و مهربان تر از دیگران شد.چند وقتی است که در کنار ساخت تار، زمان هایی که دست و دل به کار ساخت ساز نمی رود مشغول به تراش غزال می شوم.قابل ذکر است که تمام کار هایی که ملاحظه می کنید توسط یک اره مویی و یک کاتر تراشیده شده اند.
ذکر این نکته لازم است که طراحی این سایت تنها و تنها به دلیل ضرورتی است که پیش آمده و چنان چه قبلاً ذکر شد و اینجانب هیچ گونه ادعایی در زمینه ی سازسازی ندارم و امیدوارم خواننده ی عزیزی که این متن را در پیش رو دارد با دیده ی اغماض به این مطالب نگاه کند.
سرانجام از همسر عزیزم که همراه همیشگی زندگی پر فراز و نشیبم بوده سپاسگزاری
کرده و قدردان زحمات او در کانون گرم خانه پر مهرمان هستم.
بین دانستن و ندانستن ، تاجهان باقی است مرزی هست
همچنان بود ست ، تا جهان بود ست
اصفهان